شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

دیشب وقتی توی حیاط  به آسمون نگاه میکردم تا خوابم ببره همش تصویر تو جلوی چشمم بود وقتی به چشمات نگاه میکردم اشک تو چشمام جمع شد آخه یاد اونروز که همو دیدیم افتادم موقعی که باید خدافظی میکردیم همش به چشمات نگاه میکردم تا شاید کمتر دل تنگت بشم تو خدافظی کردی و رفتی اما من واستادم و دور شدنت رو میدیدم تو دورو دور تر میشدی و دل من با هر قدمی که بر میداشتی تنگ و تنگ تر میشد دوست داشتم باهات بیام اما باید صبر میکردم.........

دیشب تا دیر وقت بیدار بودم به خاطراتی که با تو داشتم فکر میکردم  

احساسم میگه تو هم به من فکر میکنی

دلم واسه لمس دستات ، آغوش گرمت ، نوازش موهات تنگ شده 

کاش بودی تا اینقدر ناآروم و غمگین نبودم  

دوستت دارم

نظرات 11 + ارسال نظر
راد شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ http://mar.blogsky.com

سلام
عیدت مبارک
وبلاگت قشنگه
به منم سر بزن
نظر یادت نره

انجمن اف دانلود یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.forum.fdownload.ir

سلام وب زیبایی داری آیا دوست داری مطالب خود را در یک انجمن به اشتراک بگذاری به انجمن اف دانلود بیا و مطالب خود را به اشتراک بگذار اول از همه باید عضو انجمن شوید و بعد که عضو هم شما و هم اعضای انجمن می توانند درباره ی هر موضوعی بحث کنند شما هم بیا خوشحال میشیم راستی یک انجمن داریم که میتونی سایت یا وبلاگ خودتو معرفی کنی پس منتظر عضویتت در انجمن اف دانلود هستیم www.forum.fdownload.ir

toure دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ق.ظ http://www.toure.blogsky.com

greaaaaaaat

تنهاترین تنها دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.omramtoei.blogfa.com

زیبا نوشتی


سلام

امیدوارم خوب باشی!!

آپ کردم

منتظر حضور سبزتم

بیا زود

موفق باشی

بای [گل]

آشناترین غریبه دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:02 ب.ظ http://ashnatarin-gharibe.blogsky.com/

سلام....
این نوشته هات رو خوندم یاده یه تانه مشهور افتادم
همون که میگه :
هی نشین غصه نخور رفته که رفته .....

آشناترین غریبه دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:03 ب.ظ http://ashnatarin-gharibe.blogsky.com/

برای دیدن نور ، به خورشید نگاه کن
برای دیدن عشق ، به ماه
برای دیدن زیبایی ، به طبیعت
برای دیدن امید ، به آینده . . .

آشناترین غریبه دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:06 ب.ظ http://ashnatarin-gharibe.blogsky.com/

همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند ،
پس تو را جه غم که اینقدر
احساس تنهایی میکنی ، بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط
خداوند با توست . . .


آشناترین غریبه سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ق.ظ

سلام و درود....
.
.
میدونم سخته....
.
.
.
من خودم این درد رو از نزدیک لمس کردم ....
.
.
ولی چاره چیه؟ زندگی مثل اوج ....
بی خی
فقط باید بدونی که زندگی همینه و ما برای اعذاب کشیدن و مبارزه به این دنیا اومدیم.
بنابران مبارزه کن

پرستیدنی سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ق.ظ http://deeba.blogsky.com

مطمئن هستم که اونم همچین حسی رو به تو داره
خیلی عشقت پاکه
قدرشو بدون
اونم لابد هر شب همن حسا رو داره
بهت حسودیم شد

نیما نوری سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ http://nimad.in/

حقیقتا احساس قشنگیه
« دلم واسه لمس دستات ، آغوش گرمت ، نوازش موهات تنگ شده »


و هم احساس من !

باز هم زیبا بود

مرسی


آشناترین غریبه چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ

اگه زندگی به اجبار نبود و دست خودم بود ، هرگز به دنیا نمیومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد