دلم واسه همه ی خاطراتم تنگ شده انگار هر چی زمان میره جلو لحظه ها تلخ تر
میشه...
یادش به خیر پارسال این موقع ها میرفتم کلاس گیتار ، چه ذوق و شوقی داشتم چه
کل کلی با این معلم گیتاره راه مینداختیم همشم به فکر این بودم که جلوش کم نیارم
خب اینم از فواید یا مضرات معلم مرد داشتن بود دیگه ، اونم از نوع جوونش .
چه شرط هایی که سره تمرینا واسم گذاشت و من کم نیاوردمو همرو انجام دادم.
ساعتها گیتار دستم بود و تمرین میکردم.
حالا امسال میرم کلاس آرایشگری ولی اصلا ذوق و شوق ندارم اصلا به فکر
این نیستم که کم نیارم
چون واقعا کم آوردم توی خیلی چیزا...
سلام به وبلاگ من هم سری بزن ومنو به اسم عاشق تنها لینک کن ممنون.
دلیلش اصلا این نیست که مربی آرایشگاه مرد نیست؟ اونم از نوع جوونش...
شاید خم اصلا به آرایشگری علاقه نداری
یاد همه خاطرات خوب و بدمون بخیر!
زندگی یعنی همین!
پرسه در دیروزها!
سلام.
آپممممم...
ببخشید که دیر خبرت کردم.
فعلا خداحافظ.
خو به
خواهر منم میره کلاس آرایشگری،
اون که ذوق زیادی هم داره :دی
تو هم خیلی سخت نگیر،
همیشه وقت برا شروع هست و برا ساختن یه صفورا نو!
باور کن صدامو باور کن
صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
باور کن دستم و باور کن
که ساقه ی نوازشه
باور کن چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه
وسوسه ی عاشق شدن
التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردنه
اسم کسی با صدامه
اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر
مثل قربت صادقانه ست
باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مترود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی تو دس
تگرگم
باور کن همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم
چه زیباست سلام
و چه سخت است خداحافظی و رفتن و عاشق ماندن
که دل از غربت تکرار خداحافظیت میگیرد
با تو او می فهمد
با تو من می فهمم
که صداقت جاری است
و محبت برپاست
با تو دیگر دل من غصه ندارد شاد است
با تو انگار دلم شاپرکی آزاد است
بی تو اما دل من می گیرد
دل نرگس نگران می شود و می میرد...!
...........
منو نسپار به خودم
بی تو بی بال و پرم
تو کنارمی همیشه
من ولی بی خبرم
منو نسپار به شب تار
ای طلوع مه جبینم
عقده ی نگامو بردار
که می خوام تو رو ببینم
باورم کن که وجودم به وجودت گره خورده
همه هوشیاری هامو
عشق تو برده
باورم کن که نیازم
شده سجده نگاهت
دستمو بگیر تو دستات
نگو سنگینه گناهت
که منم تنهای تنها
واسه تو تنهاترینم
تو به خوبی هات ببخشم
اگه آلوده ترینم
امروز بر بام بلند این دل تنگت , نشسته ام
وای ! از اینجا تمام دنیا ستاره باران است
هرگز دست کسی به من نخواهد رسید
حتی فردا هم اینجا را پیدا نخواهد کرد
بیخود این همه نگرانم نباش با رفتن تو
تمام ستار ه ها ی خاموش دلداریم میدهند
.........
حتی سایه ی دستانت
برایم بس می شود
تا به گرمای احساست
دلم را خوش نگه دارم
سلام صفورا جان
عیدت مبارککککککککک عزیزم
منم دلتنگ خاطراتم هستم ولی افسوس که دیگه گذشته ها گذشتن و دیگه برنمیگردند...
من میگم بهتره که به جای فکر کردن به گذشته هایی که چیزی جز حسرت برامون نداره یه کاری کنیم تا آینده شیرینمون رو بسازیم اینجوری بهتر نیست؟
دوس داشتی کلاس آرایشگری هم معلمت مرد بود ؟
کیف میده هااا
اما سعی کن اینجا هم ذوق و شوق داشته باشی
میدونم که خیلی عالیه
و خیلی هم موفق میشی
چون استعدادت خوبه
به شرطی که هوست نزنه ابروهای همه رو برداری