دیشب بارون اومد
وقتی رفتم توی حیاط و قطره های بارونو روی تنم حس کردم ناخواسته درگیره
خاطراتم شدم
یاد اولین دیدار و آخرین شعرم افتادم
دیدار شیرینی که تو یه روز بارونی اتفاق افتاد و آخرین شعر عاشقانه ای که
بیتاشو...
با قطره های بارون روی کاغذ نوشتم...
پ.ن: گاهی که ترانه گوش میدم حسرت میخورم .....
خیلی دوست داشتم میشد روی یک سن پر از نوازنده ی گیتار و ویولون با یک
همخوان ترانه بخونم.
سلام دوست عزیز
وب سایت MyTheme.ir (قالب من) گرافیک منحصر بفرد و بسیار جذابی برای قالب های رایگان وبلاگ در همه موضوعات و زمینه ها ارائه داده. اگه می خوای وبلاگت جذابیت زیادی واسه بازدید کنندگان داشته باشه پیشنهاد می کنم حتما یه سر بزن قالب ها رو ببین و انتخاب کن. موفق باشی
سلام
خوبی؟
چه خبر ... کم پیدایی؟
ولی دیگه الان باید باشی ... جوابم رو بده ..
شعر رو برامون ننوشتی .. باید شعر خوندنی شده باشه .
چه ارزوهایی داری تو دختر ... ان شاله که بر اورده میشه
موفق باشی
سلام ممنون .شما خوبی؟
کم پیدا که نیستم هر روز دارم آپ میکنم
اون شعرو توی وبلاگمم نوشتم
توی پستای فروردین
بارون رو دوست دارم هنوز ....
اینجا فوق العاده سرد شده . بخصوص شبها . اگه بارون بیاد دیگه سوزه سرما نیست .
خوش به حالتون
همیشه میگن بارون مظهر دلدادگیه ، زیاد خودت رو ناراحت نکن . طیعیه
حسرت نخور ...به هیچ وجه.
ولی عبرت بگیر
.
.
.
خیلی رمانتیکه ، حالا چی میخای بخونی؟
یه ترانه مثل این:
میمیرم اگه یه لحظه نباشی پیشم
اگه نباشی از عشقت دیوونه میشم
نگو دیره نگو دلت یه جا اسیره
کی قدر من عاشقته برات میمیره؟
بعد من کی جامو تو قلب تو میگیره......
سلام
همه ی پستاتون عالی و زیبا هست
من تازه به وبلاگ شما آمدم و وارد عرصه وبلاگ نویسی شدم زیاد وارد نیستم
و هنوز با شعر ها و دل نوشته های شما آشنایی
ندارم ولی میتونم بگم خیلی زیباست
میشه متن شعرتون رو داخل یه پست توی وبلاگتون یا یه کامنت برام بذارین.
اگه وقت کردین بهم سر بزنید.
ممنون
سلام
ممنون از تعریفاتون
شاید اون شعرو دوباره توی پست بعدی بذارم ولی خب میتونین از توی پستایی که توی فروردین نوشتم پیداش کنین
سلام. اولا پیشا پیش تولدت رو تبریک میگم. انشالله سالها عمر با عزت پیش خونوادت داشته باشی. در مورد سوالی که تو ویلاگ یورتمه پرسیدی که اون شعر رو من گفتم یا نه . نه شعر از احمد شاملو هس. ( من هراسم نیس) نظرتون راجع به تبادل لینک چیه؟
ممنون
خوشحالم کردی
سلام صفورا جان .خیلی حرفای جالبی میزنی .بهت حسودیم میشه .من اصلا نمی تونم درد دلام رو بگم .
راستی می خواستم کمکم کنی . چه جوری عکسی که مربوط به یه مطلب هست بیارم تو وب .
وبلاگتو با نام "شاعرانه" لینک کردم.
سلام
من تازه فهمیدم که عشق مزخرفترین رویداد تو زندگی هر ادمبه من که خودن هیچ وقت دیگه عاشق نمی شم اینم بگم که فقط خانم و اقاها در مقام پدرو مادر ارزش دارن نه دوستی نه ازدواج صفورا جان پیشنهادمیدم که ففط به فکر لذت بردن از دنیا باشی چون هر کسی سعی میکنه کمبودهای خودشو توی آدمهای دیگه پیدا کنه راستی پیشنهاد می کنم از جمله های کلیشه ای تو نوشته هات استفاده نکن سعی کن جدید باشی
سلام عزیزم
بابا بهم گفتن با بچه ها خداحافظی کنم و دیگه وبمو ببوسم بذارم کنار
همه میگن تو تابستون هر کاری خواستم کردم
از این به بعد باید درس بخونم
چه بد...
ولی خب من که تو مدرسه میبینمت