امروز به کامنتایی که واسه بعضی از پستام اومده بود بعد چند ماه سر زدم
یادش بخیر با این وبلاگ چه روزایی رو گذروندم و بخشی از تنهاییهامو باهاش
پر کردم
روزا خیلی زودتر از چیزی که فکر میکردم میگذره
یه روزی با وبلاگ و کامنت و پستام چه برو بیایی داشتم حالا اینجا سوت و کور
شده و انقضاش تموم شده مثل خیلی چیزای دیگه
دلم واسه اون روزا تنگ شده
روزایی که تنها جایی که داشتم واسه اینکه حرفامو بزنم وبلاگم بود
بعد چند وقت به وبلاگایی که قبلا باهاشون تبادل لینک داشتم سر زدم اکثرشون هنوز
مینویسن
کاش اینجا اینقدر سوت و کور نمیشد کاش هنوز مینوشتم و بقیه میومدن نظر میدادن
احساس میکنم دیگه مثل اونموقع ها نیستم شدت و عمق احساساتم خیلی کم شده
احساس میکنم خیلی سرد شدم نسبت به احساسی که داشتم
شاید خودخواه شدم
نکنه تاریخ انقضای احساسم سر اومده!!!
دلم تنگه
واسه احساسم
واسه تو.....
سلام صفورا جان
خوبی؟
چه خبرا؟
خوشحالم که کامنت رو دیدم و خوندم .. بعد از مدت ها برگشتی .. خوشحالمون کردی
چه می کنی با زندگی ؟ ان شالله که موفق باشی
خب سوت و کوری اینجا هم بر میگرده به شلوغی سره خودت دیگه .. دیگه مشغولیتت نمیگذاره برسی به اینجا
اگر هم گهگاهی بنوسی خیلی خوبه .. برا همین روحیه ای که پیدا کردی
اگه باز شروع کنی به نوشتن قول میدم اینجا از سوت و کوری در بیاد و بازم مثل قبل شلوغ بشه سرت ..
تا بعد
موفق باشی
یازگشتت خبر خوبیه . بنویس تا ما بشتر خوشحال بشیم
salam
mamnoon ke be weblogam sar zadi va baram cm gozashti :X baram moheme ke hanooz kasani hastan o mian webamo mikhounan :|
az inke webet souto koor shode delgir nabash,kheslate hameye ma adama ine ke ta vaghti kasi chizi baraye arze dashte bashe bashim,agar tamoom beshi be noyi hame miran o khodet mimouni :(