چند روز پیش طبق معمول شب قبلش تا ۲ بیدار بودمو به سلامتی صبح خواب
موندم ساعت ۷:۳۰بود که بیدار شدم
خواستم بیخیال مدرسه شم که حیفم اومد گفتم یه ماه دیگه باید کلا با مدرسه خدافظی
کنم اینه که با آرامش کامل صبحانه خوردمو لباسامو عوض کردمو پیش به سوی
ایستگاهه اتوبوس هنوز به ایستگاه نرسیده بودم که اتوبوس اومد خودمو بهش
رسوندمو طبق معمول رو صندلی اول نشستم ...
به ساعتم نگاه کردم ۸ و ۵ دقیقه بود یه دفعه یاد عشقم افتادم که همیشه همین موفعها
میره سرکار با خودم گفتم وااااای چه خوب میشه وسط راه اونم تو ایستگاه باشه و
ببینمش دل تو دلم نبود که زودتر برسم به ایستگاهه جای خونشون...
با اینکه میدونستم اگه منو ببینه از اینکه دوباره با بی خیالی دارم میرم مدرسه ناراحت
میشه دعوام میکنه و حسابی تو پرم میخوره اما همه اینا می ارزید به اینکه حتی شده
واسه چند ثانیه ببینمش
خلاصه اتوبوس داشت از جلوی کوچشون رد میشد و منم از پشت شیشه نگاهم توی
کوچه بود وای اون عشق منه که داره میاد اینقد خوشحال بودم که تا اتوبوس نگه
داشت مثل گلوله اومدم پایین واین طرف خیابون روبه روی مسیری که داشت
میومد واستادم منتظر شدم تا ببینم کی متوجه نگاه من میشه اون هر لحظه به من
نزدیک و نزدیک تر میشد
بلاخره وقتی به وسط خیابون رسید منو دید تعجب کرد من..!! اینجا...!!! این وقت روز...!!
اومد نزدیکم مثل همیشه با صدای لوسش و اینبار با تعجبی توام با اون بهم سلام کرد
تعجب نکن....خودمم.... خواب موندم
مثل همیشه اهمیت ندادن من به مدرسه رو مسخره کرد اینبار غر زدناشم دوست داشتم
چند روزی بود که فکر میکردم دیگه مثل روزای اول احمقانه دوستش ندارم اما دیدم
نه هنوزم همون کله شق سابقم که که بجز اون هیچی واسم مهم نیست
پ.ن:کی بشه که بفهمی اول و آخر زندگیمی و جز تو هیچی این دنیا واسم مهم نیست
ولی خودمونیم ها فهمیدی و به رو نمیاری!
1.358024680211.12697312431سلام
با « دختران قالی باف » آپم
منتظرتم
سلام
اومدم صغری کبری بنویسم دیدم بلد نیستم!
به وبلاگم سر زدی و شرط ادب و بود بازدید ژس بدم و دیدم وبلاگ قشنگی داری. راستی یک استاد داشتیم همیشه گفت وقتی خواستی با دختر یا پسری دوست بشی یا ازدواج کنی همین که خواستی زنگ خونشو بزنی یا تلفن کنی با خودت فکر کن اگه الان یک پول زیاد داشتم ( اون موقع به ما می گفت ۱۰۰ میلیون) بازم درب این خونه رو میزدم؟ این مثال رو همینجوری گفتم.
سلام
و خداحافظ
سلام
وبلاگت قشنگه
چون از دلت می نویسی
ممنون که بهم سر زدی
فعلا بای
قشنگ بود
به روح تاره توی این نوشتت احساس میشه
یه روح جوون
توی جواب کامنتت نوشتم اما دوباره تکرار میکنم پخته عمل کن
سلام
دوست قدیمی
موفق باشی
سریم به من بزن
چه وبلاگ قشنگی داره یکی از معدود وبلاگایی هست که ازش خوشم میاد...
از قالبت مخصوصا ......
تو هم که اهل شر و ور نویسی هستی ایول....
راستی چرا مشهدیا انقدر عاشق پیشه ان .....
بیخیال بابا مطمئنم عشقت یه روز حالتو میگیره..
خب تو دلت خوشهُ ما دلمون گرفته بود اون وقت :D
khosham omad mesle man ahmag va kalle shag hasti !
www.adabaz.mytabriz.net
دیونه
وحشی
سنگدل
ترسو
تیمارستانی
دورو
ابله
روانی
معتاد
حالا کلمه اول هر حرف رو کنار هم بزاری چی میشه؟
تو ومن باهم میشیم ما مابا هم میشیم یه دریا عشق ما عشق زمینی تپشش خیلی قدیمی دریا طوفانش زیاده اما قلبم طاقت دوری نداره تو بیا بامن یکی شو تا باز آسمون بباره ابر آسمون تو شبها جلوی ماهو می گیره اما باز از پشت ابرا مهتابو دلم می بینه نور مهتاب یه امیده واسه دیدنت دوباره دیدن دوباره تو روح تازه ی بهاره تو برام یه آشیونه توبرام یه تکیه گاهی تو عروس شهر عشقی .