زندگی

زندگی دفتری از خاطره هاست خاطراتی شیرین ، خاطراتی مغشوش ، خاطراتی که ز تلخی ، رگ جان میگسلد. 

ما ز اقلیمی پاک که بهشتش نامند به چنین رهگذری آمده ایم ، ما ز اقلیم ازل نا شناسانه بدین دیر خراب آمده ایم ، چو یکی تشنه به دیدار سراب آمده ایم. ما در آن روز نخست تک و تنها بودیم خبری از زن و معشوقه و فرزند نبود ، سخنی از پدر و مادر و دلبند نبود ، یک زمان دانستیم ، پدر و مادر و معشوقه و فرزندی هست ، ما همه همسفریم.... 

کاروان می رود آهسته به راه ، مقصدش سوی خداست ، همه از سوی خدا آمده ایم ، باز رهسپر کوی خداییم همه ، ما همه همسفریم.... 

لیک در راه سفر غم و شادی به هم است ، یک نفر همدم خوشبختی ها ، یک نفر همسفر سختی هاست ،  همگی همسفریم تا ببینیم کجا ، باز کجا ، چشممان بار دگر سوی هم باز شود ، در جهانی که در آن راه ندارد اندوه ، زندگی با همه ی خویش از نو آغاز کنیم. 

زندگی پژمردن یک برگ نیست ، بوسه ای در کوچه های مرگ نیست ، زندگی یعنی ترحم داشتن با شقایق ها تفاهم داشتن. 

زندگی مثل پیانوست ، دکمه های سیاه غم  و دکمه های سفید شادی اما زمانی می توان آهنگ زیبایی ساخت که دکمه های سیاه و سفید را با هم فشار دهی. 

زندگی مسابقه نیست زندگی یک سفر است و تو آن مسافری باش که در هر گامش ترنم خوش لحظه ها جاری است. 

خوش باشین نظر یادتون نره